تحلیل نقد کامل انیمیشن جذاب موآنا
از ابتدای فیلم، هنگامی که مادربزرگ در حال تعریف اساطیر پولینزی است، وقتی اشاره به منجی میشود، فیلم بر روی صورت موآنا مکث کرده و با زبان تصویر به ما میگوید موآنا منجی است. منجی بودن موآنا بار ها تکرار میشود و گفته میشود که اقیانوس موآنا را انتخاب کرده است.
در پایان فیلم نیز برخلاف انتظار ما، این موآناست که با نشان دادن قلب، تفیتی را جذب خود کرده و به دریا امر میکند که شکافته شود. در این سکانس که اوج فیلم است، موآنا همچون موسی(ع) دریا را میشکافد و وارد خشکی بین دو دیوار از آب میشود. اما برخلاف فرار بنیاسرائیل از فرعون مشرک، موآنا سرش را بر سر این خدا میگذارد و به نوعی با تفیتی به اتحاد میرسد. یعنی برخلاف فرار بنیاسرائیل، ما اینجا شاهد اتحاد منجی فیلم با شیطان فیلم هستیم.
در فرقههای شیطانگرا، منجی مؤنث کارکرد ویژهای داشته و نمادی از لیلیث است. در موآنا نیز بر خلاف انتظار ما، مائویی معجزۀ موسی را انجام نداده و جهان به وسیلۀ موآنا حفظ میشود. منجی مونث در فیلمهایی مثل ویچر و همچنین انیمیشن دلیر(Brave) نیز تکرار شده است که کاملا اشاره به همین اعتقاد شیطانی فرقهها دارد.
البته فمینیسم و زنگرایی فیلم که در سرپیچی موآنا از پدر و اتفاقا پیروزی موآنا علیرغم منع خانواده، نمود داشته است، کاملا بیانگر نگاه فمینیستی اثر است؛ اما دقت شود این فمینیسم کاملا با جادوگِرایی ترکیب شده است. یعنی در انیمیشن موآنا که همدلی فیلمساز با خدایان، تبلیغ شرک با محوریت جادو وجود دارد، فمینیسم نیز این پازل را کامل کرده و فیلم مبلغ منجی شیطانی مونث است. منجی مؤنث شیطانی تا جایی مهم است که مقالاتی با عنوان تأثیرگذاری لیلیث، شیطان مؤنث یهودی بر جنبش فمینیسم، نگاشته شده است.
لیلیث، از اساطیر یهودی است؛ یک شیطان مؤنث که سوار بر اژدها شده و دعوت کننده به نابودی و گناه و فحشاست. در فیلم، موآنا نماد لیلیث نیست. اما الگوی منجی مؤنث، یعنی همراهی این منجی با جادو و شرک، در فیلم رعایت شده است. در پایان انیمیشن نیز به لطف خدای اسطورهای(تفیتی) جهان رنگی تازه گرفته و قلاب مائویی نیز به وی بازمیگردد.
نتیجه
در ادامه نقد موآنا به صورت کلی، انیمیشن موآنا همچون انیمیشن دلیر، مبلغ فمینیسم جادوگِرا و مشرکانه است. فیلمساز نیز به زیرکی اساطیر بِکر یک قوم را به نفع خویش مصادره کرده و علنا میگوید بازگشت به شرک و خدایانپرستی، با یک منجی مونث، راه چارهی جلوگیری از نابودی جهان و خرمی جزایر است. در سکانسی از فیلم، مائویی به شوخی میگوید برای سفر به جهان زیرین، باید انسانی را قربانی کنیم! و بعد از چند ثانیه حرف خود را پس میگیرد. این قبحزدایی از اعمال غیر عقلی که در سریال وایکینگها نیز شاهدش هستیم، بایستی ما را به فکر وادارد.
به صورت کلی داستان موآنا، تحول او از سنت های خانوادگی و ارتجاع وی به اساطیر است. یعنی فیلم مبلغ پرستش و ارتباط با خدایان یا همان شیاطین است، چرا که خدایان اگر هم واقعیت داشته باشند، در واقع جنیانی بودند که با فریب دادن انسانها، خود را خدا معرفی کرده و مریدانی مهیا میکردند. در موآنا نیز دقیقا شخصیت وی، الگوی بیننده است. موآنا که رئیس قبیله است، در ارتباط با خدایان و بازگشت به آنها، به برداشت جدیدی از هستی میرسد و منجی قبیله میشود. این بازگشت به اسطوره، در فیلم و سریالهای متعددی تأکید شده است. در موآنا نیز شخصیت مؤنث منجی که از قضا مشرک هم است، کاملا بیانگر نگاه فرقهای نسبت به منجی است.
:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0